میگذرد اما سخت...

ساخت وبلاگ

منتظرمه

منتظره که امتحانم و بدم

برا همین سمت من نمیاد تا به درسام برسم

اولین بار که بهم پیام داد ولادت حضرت زهرا (س) بود که تو واتس آپ بهم تبریک گفت و دو شاخه گل هم فرستاد و تشکر کردم

به فکر خوشبختی و سعادتمه

بعد جلسه اول خواستگاری بهش گفتم تا اردیبهشت که ازمون دارم دیگه نمیخام ارتباطی داشته باشیم که به درسام برسم

و از اون موقع با این که شمارم و داره هیچ حرکتی نکرده و فقط یه دو بار دیگه از طریق آقای م خواسته اگه اجازه بدم بازم هم و ببینیم

که هر دوبار گفتم نه

ولی جمعه بهم پیام داد یه پیام خیلی کوتاه و حقیقتا خوشحال هم شدم

اما واقعا نمی دونم ،نمی دونم مناسب هم هستیم یا نه

از اون طرف باز امروز میم و دیدم

دیدن میم حسابی به همم می ریزه

انقد به هم ریختم که گریم گرفت و باز برگشتم به چندین ماه پیش و اولین آشناییمون و باز به خدا گفتم کاش هیچ وقت اون روز من و به عنوان پزشک نفرستاده بودن برای به خاک سپاری شهید گمنام و اون باهام نبود و هیچوقت میم شماره من و پیدا نکرده بود

چندین بار از اون روز به اون شهیدی که برا خاکسپاریشون رفته بودم

گفتم من نمی دونم چرا باید با میم آشنا میشدم و چرا این اتفاقا بیفته ولی این و می دونم و می دونی که من فقط به حرمت شما و به خاطر شما بود که قبول کردم بیام اون روز

به عوان پزشک همراه وگرنه جمعه بود و روز کاریمم نبود

اگه هستی و اگه میبینیم و اگه شهیدی هستی که هنوزم زنده ای خودت همه چی و به بهترین نحو رقم بزن برام

وگرنه از اون روز چندین بار گفتم کاش هیچوقت اون روز اونجا نیومده بودم و هیچوقت اون آشنایی برام رخ نداده بود سالروز اسمانی شدنت مبارک......

ما را در سایت سالروز اسمانی شدنت مبارک... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ruhoreyhan بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 19:30